چقدر خوب میشد اگر همه می توانستیم نظرات همدیگر را تحمل کنیم و اگر نظری مخالف ما بود فقط دلیل مخالفتمان را بیان کنیم به جای اینکه به نظر و عقیده و شخصیت طرف مقابل توهین کنیم
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
جوانی گفت
زن عقل ندارد
شیخ در جوابش گفت بی عقلی زن در این بود که جاهلی مثل تو را 9 ماه در شکم پرورش داد 2سال شیر داد 20سال منتظر شد تا احمقی مثل تو را بزرگ کند تا بهش توهین کنی™
و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...
خدایا خدایا خدایا خدایا خدایا بهم انگیزه بده توان بده خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم
چه هوای خوبی... نم نم باران.آخیششش
[QUOTE=siavash_en;246683]این عکس تلگرام دختر 8 سالمه... بچه های این دوره چقدر زود بزرگ میشن
چه عکس ناااازی
دیدمش یاد بچگی های خودم و داداش کوچیکم افتادم
گاهی پول تو جیبیامونو نگه میداشتیم بستنی دوقلو میخریدم از وسط نصف میکردیم، خیلی حس خوبی بود
الان هم گاهی که برام گیتار میزنه و من همخونی میکنم، میگه باید فکر شوهر کردن رو از سرت بیرون کنی و همیشه کنار من بمونی!
زمان واقعا زود میگذره
اگه من الان این عکس رو بذارم پروفایلم بقیه فکر دیگه ای میکنن.
یه سوال
آقا سیاوش به نظرتون کار درستی هست دخترتون به این سن تلگرام داشته باشه؟!
منظورم این هست که خطرناک نیست؟
خدا واسه هم حفظتون کنه
پدر من گاهی میگه تو باید همیشه پیش ما بمونی
گاهی هم میگه وقت تو واین داداش کوچیکت سروسامون بگیرین خیال منم راحت میشه!
منم میگم نگران نباش من همیشه پیش تو و مامان میمونم
محبت های پدر و مادر رو فکر نکنم هیچ همسری تو دنیا بتونه به آدم هدیه کنه!
ولی خب بچه ها مهمون هستن و یک روزی بیشترشون از پیش والدینشون میرن
مثل شما، مثل همسرتون
مثل همه ی پدرمادرا
در طول زندگیم همیشه با یاد خدا زندگی کردم وهر کاری کردم همیشه بخاطر او بوده همیشه می گفتم تو نیکی کن ودر دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز ........................... زندگیم را پای این اعتقادم گذاشتم ولی الان در بیابانم و خبری نیست تازه فهمیدم چقدر تنهام و دارم توبرهوت این زندگی دست و پا میزنم نه تنها آبرومو بلکه داشتن عشق -زندگی- شخصیت- غیرت -انسان بودنم را سر هیچ و پوچ از دست دادم فقط یادتون باشه یه روزی به من رسیدید تمام چیزاتون تو دجله زندگی نریزید براتون آرزوی خوشبختی می کنم
[quote=یلدا 25;246770]
سلام
برای مدرسه تبلت همراهشان میبرند و از اینترنت استفاده میکنند البته بصورت جزئی
تلگرام داره اما کنترل میکنیم البته من که نه کلا دخالت نمیکنم چون دختره نمیخواهم رویش توی روی من باز شه خانمم حواسشون هستش
نمیشه جلوگیری کرد خانم یلدا ... بچه ها بایست با عصر و زمان خودشان پیشروی کنند
سلام
من خودم نمی دانستم چجوری بر بی انگیزگی غلبه کنم ولی وقتی دیدم نازنین خانم چقدر انگیزه دارد فهمیدم باید علتی داشته باشد خوب که نگاه کردم فهمیدم علتش چیست علت اصلی این هستش که برای هر روزش برنامه دارد یک لیست از خواسته هاش که میخواهد بهش برسد دارد همش به فکرش هستش مثلا فردا یا چند روز آینده چه باید بکند خودش غرق کارهایی که برای خواسته هایش میخواهد میکند و از اینکه هر روز در مسیر پیشرفت حرکت میکند خوشحال میشود و انگیزه و شورش به انجام فعالیتهاش زیادتر میشود واقعا منم شروع کردم یک لیست تهیه کردم کارهایی که باید انجام بدهم تا به اهدافم برسد را نوشتم چند روزی دارم میبینم خیلی از کارهای کوچک که انجام ندادم برای من دست پاگیر شده گفتم باید این کارها بکنم تا دیگر ذهنم را به خودش اشغال نکند وقتی کارهایت را لیست میکنی ادم از سردرگمی در میاید همین سردرگمی باعث بی انگیزگی میشود وقتی میبینی حتی کند در مسیر اهدافت حرکت میکنی انگیزه ات بیشتر میشود البته من خودم تازه شروع کردم با اینکه نازنین خانم از من کوچکتر ولی درس بزرگی به من داد شاید حتی خودش خبر ندارد ولی واقعا از روحیه اش و جنب وجوشش روحیه گرفتم(منظورم همان کاربر nazanin1371 هستش)
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
[QUOTE=siavash_en;246778]سلام آقا سیاوش
از والدین خوبی مثل شما و همسرتون مشخص هست که حواستون خیلی به بچه هست ولی خب میدونید گاهی این ها ممکنه خطرناک بشن
چون فرمودید تلگرام این رو عرض کردم
من یه اکانت تلگرام دارم چند وقت پیش که حسابم رو باز کردم دیدم یه کانال خیلی بد برام تو لیست اضافه شده بود از روی اسمش تعجب کردم و بعد که متوجه شدم حذف کردم
گاهی آدم ممکنه تو گروه دیگه ای کسی اکانتش رو اد کنه
درسته در هر زمانی باید متناسب با اون عصر زندگی کرد
ولی خب واقعا باید چهارچشمی مراقب بچه ها بود که با چشمای معصومشون هر چیزی رو نبینن.
کار درستی هم انجام میدید که تربیت مربوط به دخترون رو به عده ی مادرشون گذاشتید
دخترها با مادرشون خیلی صمیمی هستن و چون همجنس هستن بهتر همو میشناسن و ارتباط و حرف شنوی میگیرن.
البته رابطه ی دخترها با پدرها هم خب خیلی خوبه ولی منظورم اینه که دختر دوست داره برای پدر نازو ادا داشته باشه و خودشو به نحوی لوس کنه براش و اگه پدربخواد زیاد تو تربیت شرکت داشته باشه یه مقدار صمیمیت رابطه ممکنه کم بشه
ولی جنبه ی تربیتی رو بهتره به عهده ی مادر باشه.
این نکته واقعا مهمه
آدم وقتی خواسته ها و لیست کارهای روزمره اش رو روی کاغذ میاره و براشون برنامه ریزی میکنه حس میکنه خیلی بهشون نزدیکه و براشون خیلی بیشتر تلاش میکنه
من این مواقع یاد حرف خداوند میفتم که به قلم سوگند خورده.
وسوگند به قلم و آنچه نویسند.
در کل آدم با نوشتن خیلی آروم هم میشه از نظر ذهنی و افکارش منسجم میشن.
برادرم توی جاده است و من باید تا وقتی میرسه بیدار بمونم ، چون کلید همراهش نیست
خدایا خودت مراقبش باش.
وقتی میرم بیرون خونه
چیزی که میبینم عشق بازی دختر پسرای نامحرمه
دروغگویی فروشنده هاس
چاپلوسی مردمه
بی فرهنگی مردمه
اخه چجوری زندگی کنم چجوری
بخدا دارم نابود میشم
[quote=یلدا 25;246789]
درسته بایست مراقب بود که مطالب و تصاویر غیر معقولانه رو در دسترس نداشته باشند... به این شکل هم نیست که هروقت بخواهد مثل ما تلگرام رو بازکنه و.. قبل از اون اجازه میگیره از مادرش و خلاصه حواسمون هست.
اما بچه ها نباید چشم و گوش بسته بزرگ بشن و از اطرافشان اطلاعی نداشته باشند محدودیت زیاد و آزادی بیش از اندازه هر دو ،باعث میشه بچه راهش تبدیل به بیراهه بشه یا از فرط سادگی باعث انتخاب های جبران ناپدیر در زندگیش میشه
بچه من به این دنیا آمده زندگی کنه خوش باشه چرا اذیتش کنم و سختگیری الکی کنم میخواهم خودش به مرور خوب و بدش رو تشخیص بده من که همیشه نیستم بگم چکار کن چکار نکن باید یاد بگیره
سلام
ممنونم که برام نوشتید
من تمام اهدافم رو نوشتم و حتی برای ساعت های روزم برنامه دارم
ولی میلنگم یه جاهایی...از وقتی یادمه برنامه میذاشتم و به زور هم که شده خودمو مجبور میکردم که انجامشون بدم
این بی انگیزگی شاید برمیگرده به اینکه نتیجه نگرفتم...ته دلم خالی میشه
ولی توکلم به خداست...از خدا میخوام که کمکم کنه همین برنامه ایی که دارمو خوب انجام بدم...راهم مشخصه و میدونم باید چطور بهش برسم ولی شکست های قبلی یه جورایی خالی میکنه آدمو
نوشتمم که خدایا بهم توان بده...یه جورایی دارم کم میارم... تا الانم اگه لطف خدا نبود نمیدونم چطور زندگیم جمع میشد
بازم ممنونم که خوندید و جواب دادید
بسا شکست کز او کارها درست شود
کلیدِ رزقِ گدا،
پای لنگ و دست شَل است...
(صائب تبریزی)
سخته برای یه همایش که انتظارشو میکشیدی کلی کارت برای همکارانت گرفته باشی
و 6 صبح باید بیداربشی و نتوانی بخوابی
خدایا سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست
نمیگم نمیسازم یا نمیخواهم بسازم
رد پای تو همیشه خیره ... بخواه جای پای تو قدم بگذارم
هرطور که هست من رو به راه بیاور
ویرایش توسط siavash_en : 07-16-2017 در ساعت 01:40 AM
...
ویرایش توسط آرش67 : 07-17-2017 در ساعت 01:31 AM
من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم
برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:
به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.
...
من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم
برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:
به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.
کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
به دیگران رحم می کنند
اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.
فریدریش نیچه
یکی از شرایط ظهور همین حالیه که الان داری ، اما باید عده زیادی از این وضعیت خسته بشن و خواهان عدالت الهی ...
و یکسری شرایط دیگه ...
فعلاً بهتره مواظب باشیم خودمون از این امتحانات سربلند بیرون بیاییم.
خداوند مؤمنان را به حسب ایمانشان میآزماید و به ابتلائات دچار میسازد .
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«اِنَّماالمُومِنُ بِمَنزِلَةِ کَفَّةِ المیزانِ کُلَّما زِیدَ فِی ایمانِه زِیدَ فی بَلائهِ» ؛ مؤمن مانند کفه ترازوست که هر چه ایمانش افزایش یابد [برای حفظ تعادل] بلا و گرفتاریش بیشتر می شود.
( محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 67)
یا قائم آل محمد
وقتی گریه نمیکنم
سرم گر میگیره
کف پاهام بدجوری سفت و دردناک میشه
انگار گیر کرده باشم بین در و دیوار...یه خستگی عجیب
این انتحاری نیست؟ که گریه نکنم؟
خدایا خسته شدم خیلی خسته
خدایا میگن برای هر اشتباهی یه راهی هست
یه راه نشون من بده
این تاوان اشتباه من نیست چون این اشتباه مال من نیست و فقط دارم تاوانشو پس میدم
خدایا چرا چیزی نمیگی؟؟؟
بگو گناه من چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راه حل چیه؟؟؟؟؟
خودکشی هم یه راهه مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب باشه راه نیست بی راهه است ولی گاهی شاید تنهاترین راه خلاص شدن باشه...
میدونم خیلی کمکم میکنی ولی این ها یهویی میزنن همه چی رو روی سر من آوار میکنن
خدایا مگه مسلمون بودن فقط به نماز خوندنه؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا چرا احساسات من باید قربانی اشتباهات این دو نفر بشه؟؟؟؟؟؟؟؟
خب بگو شاید من کاری کرده باشم که لیاقتم این آزاردادن ها باشه
من حاضرم بمیرم ولی این شرایطو نداشته باشم
به خودت قسم من دیگه خسته شدم
میبینی حال و روزمو..........
سلمان میگوید :
زیر سایه درختی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم .
آن حضرت شاخهای را گرفت و تکان داد . برگ هایی از آن بر زمین ریخت .
سپس حضرت فرمودند : نمی پرسید که چرا چنین کردم ؟
گفتیم : بفرمایید .
فرمودند :
هنگامی که مسلمانی به نماز میایستد گناهانش مانند برگهای این درخت بر زمین میریزد .
گاهی مواقع احساس میکنم در یک جنگل بزرگ هستم
و نمیدانم به کجا میروم؛
ولی به طریقی به بالای تپهای میرسم و میتوانم همه چیز را واضح تر ببینم .
. آنچه آن گاه رخ میدهد، واقعاً هیجان انگیز است
گرفتن آزادى؛
از مردمى كه
نمى خواهند برده باشند،
سخت است
اما آزادى دادن
به مردمى كه مى خواهند
برده بمانند
سخت تر است ...
#مارتين_لوتر_كينگ
تجربشو دارم خواهر من
درس خوندن ارامش میخاد
یه روح قویی و خود ساخته میخاد
باید فقط خودت باشی و خودت . اولش که تنها میشی هجوم فکرها دیونت میکنه ولی فوقششش سه روز بگذره خودت از پس خودت برمیای
خودت میشی و همه افکار قویی و باارزشت . خودت خودتو بالا میبری
خووووووووب میدونی راهی که انتخاب کردی . تا اخرش چون پارتی نداری باید خیلییییییی درس بخونی . خیلی بیشتر از بقیه .برای افزایش ذرجه ات . برای افزایش حقوقت مدام باید درس بخونی و مهارت هاتو زیاد کنی
درس خوندنم . خستگی داره و استرس داره . یه جاهایش واقعا چندشه .ولی راهت وقتی هموار میشه که ذهنت اروم باشه
ذهنت که اروم باشه تمرکزت زیاد میشه و کار ده ساعته توی یک ساعت انجام میدی
ادم هام توی زندگیت نباشن هیچ اتفاقی نمیوفته . خیالت راحتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتتتتتت
ذهنتو چارچوب بکش . وقتی خودت با خودت تنها بشی تازه میفهمی که چه قدرتی داری و همجنین چه ارامشی
هیچ ادم کتابخونی من نمیشاسم که خلوت تنهایی نداشته باشه . یه قانون نانوشته برای همه کتابخون هاست . توام برای خودتم شده ازش پیرویی کن
لیلی
کنج محراب
بال هایش از کتاب رویید
تا به افلاک رسید .
سلام
دیروز عمل کردم دو عمل شد یکی انحراف بینی و دیگری جراحی آندوسکوپی. دعا کنید هر چه زودتر اثرات زخمهای عمل خوب شود الان کاملا بینی پر شده فقط باید از دهان نقس بکشم حالا فقط می توانم مایعات بخورم چون در عمل آندوسکوپی روی سینوسهای ماگزیلا کهمرتبط به فک بالایی میشود نباید روی دندانها فشار بیاید
تا میتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
سرنوشت را نمی توان از سر،نوشت
چندسال بعد وقتی که فکرش رو هم نمیکنیم تو خیابون باهم روبرو می شویم
تو از روبرو می آیی
هنوز باهمان پرستیژ مخصوص به خودت قدم برمیداری فقط کمی جاافتاده تر شدی
قدمهایم آهسته تر میشود
یه یک قدمی ام میرسی و باچشمان نافذت مرا کامل براندازمیکنی
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر میکشدو رعشه ای می اندازد بر استخوان فقراتم
هنوز بوی عطر فرانسوی ات را کامل استنشاق نکرده ام که از کنارم رد شده ای
تمام خطوط چهره ات را دریک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت میکنم
می ایستم وبرمیگردم
و می بینم تو هم ایستاده ای،می دانم به چه فکرمیکنی
من اما به این فکرمیکنم که چقدر دیر ایستاده ای
چقدر دیر کرده ای،چقدر دیر ایستاده ام
چقدر به ابن ایستادن ها سالها پیش نیاز داشتم
قدمهای سستم را دوباره سر میگیرم
تو اما هنوز ایستاده ای
خداحافظی ها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند اما مطمئنا" بازگشت ها بدترند
حضور عینی انسان نمیتواند،با سایه ی درخشانی که در نبودش ایجاد شده است، برابری کند!
دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده
برای شیطنت های بی وقفه،بی خیالی هر روزه،
ناز و کرشمه ی من وآیینه،خنده های بلندو بی دلیل،
برای آن احساسات مهار نشدنی...
حالا اما...دخترک حساس و نازک نارنجی درونم
چه بی هوا این همه بزرگ شده..
چه قدی کشیده طاقتم.. ضرب آهنگ قلبم
چه آرام و منطقی میزند...!
چه شیشه ای بودم روزی، حالا اما به سخت شدن
هم رضا نمیدهم،به سنگ شدن می اندیشم
اینگونه اطمینانش بیشتر است!!!
جای بستنی یخی های دوران کودکی ام را
قهوه های تلخ و پر سکوت امروز گرفته است.
این روز ها لحن حرف هایم آنقدر جدی شده
که خودم هم از خودم حساب میبرم...
در اوج شادی هم قهقهه سر نمیدهم و به لبخندی
اکتفا میکنم...چه پیشوند عجیبی است کلمه ی خانم،
همین که پیش اسمت می نشیند تمام
سرخوشی و بی خیالیت را از تو میگیرد
و به جایش وزنه ی وقار و متانت را
روی شانه ات میگذارد،نه اینکه این ها بد باشد،
نه، فقط خدا کند وزنشان آنقدر سنگین نشود
که دخترک حساس و شیرین درونم
زیر سنگی بمیرد
دلم میخواد گریه کنم
دلم گرفته نمیدونم برای چی واقعا بی دلیل
خدایا چرا اینجوری شدم؟؟؟
اصلا نمیدونم چمه!!!
من هیچوقت اینطوری نبودم
چ حس عجیبیه
اگر من همه قوانین را رعایت کرده بودم هیچوقت به هیچ کجا نمیرسیدم
مریلین مونرو
تو این مملکت سقف ارزوهام شده پیدا کردن شغل .
در حال حاضر 9 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 9 مهمان ها)